از دیر زمانی به اینسو عدهء جنایتکاران مجرم تحت نام طالب و مجاهد مرتکب اعمال نهایت زشت و ناپسند میگردند و بخاطر توجیه اعمال زشت خود و سرپوش گذاشتن بالای جنایات شان و اغفال مردم عوام و بدنامی مجاهدین واقعی ، تحت عنوان مجاهد وطالب بر زندگی شخصی مردم بیدفاع یورش میبرند، اموال و اجناس افراد ملکی را غارت و چپاول میکنند و سپس نام غنایم و دست آورد را بر آن نهاده و از نام اسلام سوء استفاده مینمایند. در جریان سالیان اخیر ما شاهد جنایات بیشماری توسط افراد مجرم و خائن به اسلام و مسلمین بوده ایم که آله دست دشمنان دین بوده و باعث آزار واذیت مسلمانان و بدنامی مجاهدین گردیدند. درحالیکه چنین اعمالی بیشتر توسط کسانی صورت گرفته که خود از آموزه های دینی نا آگاه بوده و از نام دین بعنوان ابزاری برای توجیه جنایات خود و اغفال مردم عوام سوء استفاده نمودند.
برآن شدیم تا با استفاده از منابع معتبر دینیدرجهت معرفی گروپ های مسلح بنام مجاهد و طالب که مرتکب جنایات بیشماری میشوند و سپس آنرا پوشش دینی میدهند جهت تنویر اذهان عامه نکاتی را بعرض برسانیم : شایان ذکراست،مطالبی آتی هیچنوع انگیزه سیاسی نداشته صرف میخواهیمعلیه کسانیکه قصداً و یا سهواً دچار گناهان بزرگ میگردند و نا بخردانهآنرا رنگ و بوی دینی میدهند به دفاع از اسلام عزیز و نجات ملت از چنگال جاهلان جنایتکار نکاتی را بعرض برسانیم.
راهزنی یا حرابه؛ یعنی اینکه افرادی که با برداشتن سلاح (سرد یا گرم) امنیت شهروندان و مسافرین را به خطر بیاندازند و به جان و مال آنها تجاوز نمایند، و شریعت حکم چنین افرادی را سخت قرار داده است.
استاد سید سابق در کتاب "فقه السنة" می نویسد: «حرابتکه قطع الطریق و راهزنی نیز نامیده میشود عبارت است از: خروج و طغیان و یاغیگری طایفهای وگروهی مسلح، در سرزمین اسلامی، بمنظور ایجاد هرج و مرج و خون ریزی و ربودن اموال و هتک ناموس و آبروی مردم و اتلاف محصولات و کشتن حیوانات و تلفکردن آنها و هدفشان از اینکارها مقابله با دین و اخلاق و نظام و قانون باشد. پس هرگاه فردی از افراد دارای قدرت و تسلط و نیروئی باشد و بجان و مال و ناموس جماعتی تجاوز نماید او نیز محارب با خدا و راهزن است و هچنین اگر جماعتهای مختلف نیز چنینکنند وکارهائی را پیشه کنند که نظم عمومی و جان و مال و ناموس مردم را بخطر اندازند، در مفهوم «حرابته داخل هستند مانند باند و دستههای کشتار و ترور و باندهای دزدیدن اطفال و کودکان و باندهای سرقت و دزدی از بانکها و خانههای مردم و باندهای دزدیدن زنان و دختران برای تجاوز بدانها و فسق و فجور و باندهای ترور حاکم و اولیای امور، بمنظور ایجاد فتنه و آشوب و ناامنی و باندهای نابودکردن مزارع وکشتن حیوانات و دامها عنوان محارب بر همه آنها اطلاق میشود.».
محاربت با خدا یا راهزنی بزرگ ازجرمهای بزرگ و گناهان کبیره بحساب میآید لذا خداوند برایکسانیکه بدین جرم بزرگ مبادرت میورزند سختترین عبارت و کلمات را بکاربرده است.
خداوند متعال میفرماید: «إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَاداًا أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلاَفٍ أَوْ یُنفُوْا مِنْ الأَرْضِ ذَلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنیَا وَ لَهُمْ فِی الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ» (مائده : 33)
یعنی: «کیفر کسانی که (بر حکومت اسلامی میشورند و بر احکام شریعت میتازند و بدینوسیله) با خدا و پیامبرش میجنگند و در روی زمین دست به فساد میزنند، این است که کشته یا به دار زده شوند (البته منظور طناب دار نیست)، یا دست و پای آنها در جهت عکس یکدیگر بریده شود، یا اینکه از جایی به جایی تبعید گردند و یا زندانی شوند. این رسوایی آنان دردنیا است و برای ایشان در آخرت مجازات بزرگی است».
برای محاربین شرایطی وجود دارد تا مستحقکیفر مقرر و معین محاربت شوند و این جرم و جنایت درباره آنان ثابتگردد، که ما در اینجا به نقل از کتاب "فقه السنة" استاد سید سابق رحمه الله آن شرایط را با تفصیل و اختلافات مابین مذاهب چهارگانه را ذکر می کنیم:
1- تکلیف: باید اهل تکلیف باشند.
2- مسلح باشند.
3- بیرون از مناطق آباد باشند.
4- اقدام آشکارا یعنی خود را آشکار سازند.
البته علما درباره همه این شروط اتفاق ندارند بلکه درباره آنها اختلافاتی وجود داردکه بشرح زیر خلاصه میگردد:
1- شرط تکلیف
کسی محارب شناخته میشودکه عاقل و بالغ باشد، چون این دو صفت شرط تکلیف و شرط اجرای حدود درباره مجرم میباشند. پسکودک نابالغ و دیوانه هر اندازه در اعمال محاربت شرکت داشته باشند «محارب» بحساب نمیآیند چون شرعاً اهل تکلیف نیستند و در این باره فقها اختلاف ندارند ولی درباره کودکان و دیوانگانی که با محاربین شرکت داشته و در عمل «حرابت» سهیم باشند اختلاف دارند.
که آیاکیفرو عقوبت از محاربین ساقط میشود بعلت اینکه از اطفال و دیوانگان همکارشان ساقط میشود؟
علمای حنفیه میگویند: هرگاه عقوبت و کیفر از بعضی از مجرمین ساقط شد از بقیه نیزساقط میشود، باعتبار اینکه همه مجرمین مسئولیت مشترک دارند و هرگاه کیفر محارب با خدا ساقط شد درباره اعمالی که مرتکب شدهاند بعنوان جرائم عادی بدانها نگاه میشود و کیفرهای عادیکه برای این جرائم در نظرگرفته شده درباره مجرمین محاربین اجرا میشود. برای مثال اگر جرم ارتکاب قتل باشد به «ولی دم» و ورثه مقتول مراجعه میشودکه ولی دم و صاحب خون میتواند گذشت کند و میتواند قصاصکند و همینطور بنسبت دیگر جرائم رفتار میگردد که کیفر هر جرمی مشخص شده است.
و مقتضای مذهب مالکی و مذهب ظاهریه و دیگران آنستکه هرگاه حد وکیفر محارب با خدا ازکودکان و دیوانگان ساقط شد، از افراد بالغ و عاقل و مکلفکه با آنان شریک بودهاند ساقط نمیشود چون حد محارب با خدا حق الله است و درباره حق الله افراد مورد توجه نیستند بلکه اجرای حد مورد توجه است.
مرد بودن و مذکربودن و حریت و آزاد بودن برای محارب بودن شرط نیستند چون مونث بودن و بنده و برده بودن در جرم و جنایت محاربت تاثیری ندارد.گاهی زن و عبد و بنده همان قدرت و نیروئی دارندکه دیگران دارند و میتوانند تدبیر و مشارکت بسزا در تمرد و عصیان داشته باشند و اسلحه بدوش بکشند، پس در احکام محاربه با دیگران فرقی ندارند.
اما ابوحنیفه ذکورت و مردیت را در محاربه شرط دانسته است چون زنان مهربان هستند و دارای بنیه ضعیف میباشند نمیتوانند اهل محاربه باشند و طحاوی خلاف آن را نیز از او روایتکرده است.
2- شرط حمل سلاح و مسلح بودن
برای محاربین شرط استکه اسلحه داشته باشند چون محاربین با نیروی سلاح و تکیه بر آن بدین عمل مبادرت میکنند، پس هرگاه اسلحه نداشته باشند نمیتوانند ازخود دفاعکنند ومانع حمله بخود شوند. هرگاه با عصا و سنگ مسلح باشند آیا محاربند؟ فقها دراین باره اختلاف نظردارند: امام شافعی و مالک و حنابله و ابویوسف و ابوثور و ابن حزم میگویند اینگونه اشخاص نیز محارب هستند چون نوع سلاح و کثرت آن معتبر نیست بلکه قطع طریق و راهزنی معتبر است پس این عمل با هر وسیلهای انجامگیرد محاربت است ولی ابوحنیفهگفته است چنین اشخاصی محارب نیستند.
3- شرط صحراء و دوری از آبادانی:
بعضی فقها شرط کردهاند که اعمال محاربت بایستی در صحرا و بیابان صورت گیرد تا عاملان آن محارب شناخته شوند اگر در داخل شهر و روستا آن را انجام دهند محارب نیستند. چون آنچهکه واجب است حد قاطع الطریق است و قطع طریق و راهزنی در صحرا و بیابان است و در شهرکمک و یاری امکان دارد و متجاوزین شوکت و قدرتی ندارند پس محارب نیستند بلکه دزدند و اختلاسگرند و اختلاس حدی ندارد. این مذهب ابوحنیفه و ثوری و اسحاق و اکثر فقهای شیعه است و خرقی از علمای حنابله در وجیز نیز آن را گفته است.
و شیخ الاسلام ابن تیمیه میگوید: اگر محاربین در شهر و آبادی اسلحه بکشند و بزور مال مردم را بگیرند آنان دزدند نه محارب، چون مردم میتوانندکمک و یاری طلبکنند.
گروهی دیگر از فقهاء برآن هستندکه حکم شهر و روستا و صحرا و بیابان یکی است چون مفهوم آیه عام است و هر محاربی را شامل میشود بعلاوه زیان محاربت در شهر بزرگتر است پس بطریق اولی این مجازات شامل حال محارب در شهر میگردد (زیرا در مناطق آباد همه اموال اشخاص در معرض خطر قرار میگیرد ولی مسافر در بیابان معمولا همه اموال خویش را همراه ندارد). بنابراین همه باندهای جنایتکار دزدی و سلب و نهب و قتل، محارب هستند.
و این مذهب امام شافعی و حنابله و ابوثور و اوزاعی و لیث و مالکیه و ظاهریه است. چنین پیدا استکه این اختلاف بتبعیت اختلاف ولایات و شهرها پدید آمده استکسیکه صحراء و بیابان را شرط دانسته است اوضاع غالب منطقه و محلی خویش را در نظرگرفته است و یا در زمان آنان در شهرها این محاربه پیش نیامده است و برعکسکسانیکه صحراء را شرط نمیدانند درشهرها نیز با این حال رو برو بودهاند. لذا امام شافعی میگوید وقتی که نیروی حاکم ضعیف باشد این حالات ناامنی نیز جزو محابه بحساب میآید و اگر نیروی حاکم ضعیف نباشد محاربه نیست بلکه اختلاس است.
4- شرط مجاهره و آشکارا بودن:
از جمله شروط محاربه آنستکه بایستی این اعمال ایجاد ناامنی و بهم زدن نظم عمومی و قتل و خونریزی بصورت آشکارا و علنی صورتگیرد، اگر اموال را پنهانی بدزدند آنان دزدند و حکم سارق بر آنان اطلاق میشود. و اگر اموال را بربایند و فرارکنند آنان دزدند و حکم قاطع الطریق و راهزن درباره آنان جاری نمیشود.
وهمچنین اگر یک نفر یا دو نفر بر آخر قافله یورش بردند و چیزی نبودند آنان نیز قاطع الطریق نیستند چون قدرتی و قوتی ندارند. ولی اگر بر عده اندکی یورش برند و بر آنها غلبه کنند قاطع الطریق ومحارب بحساب میآیند و اینست مذهب شافعیه و حنفیه و حنابله و مالکیه، و ظاهریه با این مذهب مخالفت کردهاند. ابنالعربی مالکی گفته است: آنچه که بنظرم میرسد اینستکه محاربه عام است خواه در شهر باشد یا در بیابان اگر چه بعضی از بعضی فاحشتر و زشتتر است ولی بهرحال محاربه شامل آن میشود و معنی حرابت و راهزنی در آن موجود است، اگرکسی در شهر با چوبدستی و امثال آن خروجکرد و طغیان نمود، بایستی با شمشیر او را کشت، چون سزای او سختتر است و او دزدکی و پنهانی و با استفاده از غفلت دیگران براهزنی پرداخته است و عمل و رفتار او از مجاهره و آشکارا اقدام کردن، زشتتر است. لذا در قتل آشکارا و مجاهره عفو صحیح است و تبدیل به قصاص میشود، ولی در قتل ترور و کشتن پنهانی، عفو صحیح نیست و محاربه بحساب میآید پس نتیجه میگیریمکه راهزنی موجب قتل است، سپس گفته است: روزگاریکه متصدی قضاوت بودم از دستگروهی مسلمان، شکایت پیش من آوردند که بر علیهگروهی خروجکرده و راهزنی نموده و زنی را بزور از شوهرشگرفتهاند و به وی تجاوزکرده بودند سپس آنان را تعقیبکرده و دستگیر نموده بودند و پیش من آوردند، من در این باره از مفتیانی که خداوند مرا بدانان گرفتار ساخته بود، سوال کردم، جواب دادند این راهزنان که بدین زن تجاوز کردهاند، محارب نیستند چون محابت درباره اموال است نه درباره ناموس. من در جواب آنان گفتم: «إنا لله وإنا إلیه راجعون»، عجبا مگر ندانستهایدکه محاربت درباره ناموس زشتتر است از محاربت درباره اموال و تجاوز به ناموس خطرناکتر و زشتتر از تجاوز به اموال است و مردم راضی هستند که اموال و دارائیشان را در جلو چشمشان بربایند و بگیرند ولی هرگز رضایت نمیدهندکه زن و دخترشان را جلو چشمشان بربایند و بگیرند و تصرفکنند؟!!.
اگر عقوبت سختتر و بالاتر از عقوبتیکه خداوند برای محارب تعیین کرده است، وجود میداشت، برایکسانی بودکه تجاوز ناموسیکنند و ناموس مردم را بربایند. بیگمان مصاحبت با شما، نادانان بویژه درباره قضاوت و فتوی، بزرگترین مصیبت است و مصیبتی بالاتر ازآن نیست، قرطبیگفته است: تروریست درست مانند محارب است پس اگرکسیکوششکندکه انسانی را بکشد، برای اینکه مالش را برباید و تصرفکند اگرچه بروی او اسلحه نکشد بلکه داخل خانهاش شود یا در مسافرت او را همراهیکند، سپس به وی زهر بخوراند و او را بکشد او محارب است و بعنوان حد محارب با خداکشته میشود، نه بعنوان قصاص و سخن ابن حزم نیزقریب بدین مضمون استکه میگوید: کسیکه به نزاع میپردازد و راهگذران را میترساند و در راهها ایجاد ناامنی میکند و فساد بر پا میدارد، مسل باشد یا بدون سلاح، در شب باشد یا در روز، در شهر باشد یا در بیابان، در قصر خلیفه باشد یا در مسجد، خواه سپاه داشته باشد یا نداشته باشد، مردمان بیابان مورد تعرض قرارگیرند، یا اهل روستا، در خانه خویش سکونت داشته یا در قلاع حصین باشند، اهل شهر بزرگ یا اهل شهرکوچک، یکنفر یا بیشتر باشند، هرکس راهگذران را مورد یورش و حمله قرار دهد و یاکشتار یا نبودن اموال یا ایجاد ضرب و جرح یا هتک ناموس در راهها ایجاد ناامنی و خوف و وحشتکند، خواه زیاد باشند یا اندک، محارب با خدا هستند و حد محارب درباره آنها اجرا میگردد.
بنابراین مذهب ابن حزم درباره محاربان با خدا از همه مذاهب گستردهتر و وسیعتر است و مذهب مالکیبه نیزچنین است زیرا هرکس بهر وسیله و بهر صورت در راهها ایجاد ناامنی و رعب و وحشتکند محارب است و مستحق عقوبت محارب با خدا است.
منبع: http://ghur.blogfa.com/post/454
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ هویتگرایی (قسمت اول)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ انتخاب (قسمت دوم)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ عملیات انتحاری (قسمت سوم)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ افغانستان تغییر (قسمت چهارم)
با طالبان و طالبانیسم چه باید کرد؟ سه راه حل (قسمت پنجم)
صلحطلبی، هدف غاییِ سیاست
طالبانِ قدرت، نشسته بر پوستین استبداد دینی
#نسل کشی هزاره ها - شیعیان در افغانستان!
داعش را امریکا ایجاد کرد
پیامد صلج امریکا و طالبان در قطر
[عناوین آرشیوشده]
بازدید دیروز: 38
کل بازدید :651777
پیش به سوی عدالت، صلح و امنیت در افغانستان
غزنی؛ ولایت والی ساز - تجربه تلخ [65]
جایگاه علی علیه السلام درهستی [17]
چه کسی به طالبان پول میدهد؟ [43]
دانلوود نرم افزار اسلامی [19]
چرا همدستی طالبان در روز قدس [20]
در انتخابات پارلمان به اصلح رای بدهیم [4]
در انتخابات پارلمان به اصلح رای بدهیم [3]
رد مطالب شبکه تقرثه انگیز اهلبیت توسط آیت الله محقق کابلی [21]
نقش علم و دانش در پیشرفت انسان [7]
آمریکا و سیاست دوگانه در افغانستان [6]
عید سعید غدیر بر مسلمین مبارکباد [5]
مسلمانان قربانی فتوای ملا و مفتی! [23]
60% مبتلا به مشکلات روانی و روحی! [5]
دشمنان صلح و امنیت در افغانستان [13]
[آرشیو(28)]
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
تابستان 1385
بهار 1385
پاییز 1388
بهار 1388
زمستان 1388
بهار 1389
تابستان 1389
تابستان 1388
تابستان 89
زمستان 88
بهار 89
پاییز 89
زمستان 89
بهار 90
تابستان 90
پاییز 90
زمستان 90
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92
تابستان 92
پاییز 92
زمستان 92
بهار 93
تابستان 93
زمستان 93
پاییز 93
بهار 94
تابستان 94
پاییز 94
زمستان 94
بهار 95
تابستان 95
بهار 96
پاییز 96
زمستان 96
نوشته های پیشین وبلاگ
بدنبال آرامش
مجله مینه - پشتو
شورای جهانی هزاره
پایگاههای اطلاع رسانی مراجع تقلید
آیت الله محقق کابلی
زبان انگلیسی یاد بگیریم
علیجان زاهدی غزنوی
کودکان افغان عکس و تصویر
سلامت روان فرزندان
نسیم رهایی / ککرک غزنی / محمدی
آیت الله محقق کابلی
حزب وحدت
سایت شهید مزاری
سایت دانشگاه کاتب هزاره
سایت آیت الله محسنی
سایت ریاست جمهوری افغانستان
تاجیک مدیا
متن کامل قرآن کریم - دانلود
موسیقی افغانی برای وبلاگ
کشتار شیعیان در کراچی یا در هر کجای دیگر تاکی و تا چند!؟
مجمع علمی فرهنگی نور
سایت امام هادی- آیت اله محقق غزنوی
وبلاگ پشتو -جامعه روحانیت پشتونهای شیعه
سایت موسوی لاری - دانلوود کتاب
جمهوری سکوت
معلم عزیز رویش - مدیر لیسه معرفت غرب کابل
پیوندهای فرهنگی مذهبی
شریف حبیبی
از غزنی / واسع هیله من
آلبوم عکس و تصویر این وبلاگ
سایت جنبش ملی افغانستان
اندیشه مثبت
افغانستان پس از جنگ
تاجیک مدیا
سادات افغانستان
وبلاگ حقوقی صارم
لینکستان وبلاگهای افغانستانی
سایت گشایش
سایت غرجستان
سایت طلوع فجر
آموزش زبان انگلیسی
هفته نامه نىای غؤنه
غرجستان
تاجیک مدیا
قلم بیقرار
خبرنامه علودانی
هزاره پیوند
خبرهای تازه از علودانی
وطندار
کودکان وطن
خوات معاصر
خوات آنلاین
روزنه امید
برگ سبز - محمد رحمتی
ناهور - خوات
رو به فردا
درد دلهای یک باچه مهاجر
محمد شفق خواتی
استاد علیزاده مالستانی
مدرسه محمدیه غزنی
مردم مالستان
وحدت نیوز
نگاه فردا
سروش صبا
هم صنفی
در رثای بابه مزاری
مجله اخوت
هزاره پیوند
حزب وحدت
صادقی نیلی
هیله من غزنوی
علودانی
مشفق
بشیر احمدی
خوات آنلاین
قلم بیقرار
کودکان افغانستان
جامعه اسلامی علودانی
محمد صابری شملتو
جامعه نو شوکت علی محمدی
جمهوری سکوت
ابرار
دورتر از چشم اقیانوس
شریف سعیدی
نقش والدین در سلامن روان فرزندان
وحدت نیوز
مدرسه علمیه محمدیه
خوات معاصر
خوات آنلاین
حوات زیبا
خوات دانلود
رو به فردا